آسمانی دررخ باران

هنوز فرصت دارم رفیق، برای روزهای که مانده اس ؛هرچن قلبی که شکست دگرجان نخواهدگرفت. اما،شاید!بتوان لنگ لنگان زندگی رازندگی کرد.این جا درون قلبم همیشه چیزی رابه من ثابت کرده اس که بایدسرو پا باشی حتی اگردوستت ندارن باید زنده بمانی! برای روزهای که فرصت داری،این جا میان دهلیز چپ وراست دوست داشتن معنای بلندی دارد.بی خیال رفیق!روزی که اینگونه لحن ات بودوفراموش شدییم روزی که اشکهایم برای دوست داشته هایم ریخت . دگر نگاهم نکردی_ دوست ورفیق سردمن!دیگرانتظاری نیست.شایدزندگی آدمها فقط نداشتن و ازدست دادن باشد...من همیشه لبخندمیزنم وگاهی میجنگم برای خوب ماندن ،توهم خوب باش وتامیتوانی مهربان.ازدستم دادی رفیق...هنوزهم دوستت دارم .چون دوس داشتن برایم مقدس است راستش نوشته هایت رادوست دارم.توهمیشه غرغرو هستی ونوشته هایت اخلاق ات رابه خوبی نمایان میکند زندگی راحس کن شاید به تو نزدیک است زندگی رابوکن شاید در بازارسبزی فروشان است زندگی لحظه نیس زندگی باران است زندگی خاطره است زندگی باتو است آسمانی دررخ باران...

  آی گل سرخ و سفیدم کی می آییبنفشه برگ بیدم کی می آییتو گفتی گل درآید من می آیموای گل عالم تموم شد کی می آییجان مریم چشماتو وا کن ، منو صدا کنشد هوا سپید ، در اومد خورشیدوقت اون رسید که بریم به صحراآی نازنین مریمجان مریم چشماتو واکن ، منو صدا کنبشیم روونه ، بریم از خونه ، شونه به شونه ، به یاد اون روزهاآی نازنین مریمباز دوباره صبح شد ، من هنوز بیدارمکاش می خوابیدم ، تو رو خواب می دیدمخوشه غم توی دلم زده جوونه دونه به دونهدل نمی دونه چه کنه با این غمآی نازنین مریم آی نازنین مریمبیا رسید وقت درو ، مال منی از پیشم نروبیا سر کارمون بریم ، درو کنیم گندما روبیا بیا نازنین مریم ، نازنین مریمآی مریم مریم ، ای نازنین مریم باز دوباره صبح شد ، من هنوز بیدارمکاش می خوابیدم ، تو رو خواب می دیدمخوشه غم توی دلم زده جوونه دونه به دونهدل نمی دونه چه کنه با این غمآی نازنین مریم آی نازنین مریم محمد نوری آسمانی دررخ باران...

   باران می بارد و من گیج درافکار،فقط مینویسم که شایدبتوانم اندکی خوشحالت کنم. مدتهاس که آرزوی یک پیزای دوبل کردم اون هم فقط سبزیجات اماشایدترس دارم برای خوردن غذاهای پخته؛شایداین یک درداست که درجمعی حضورداشته باشی وجزسالاد اشتهایی نداشته باشی وگاهی تعجب میکنم دیگران راکه  چگونه بااشتها غذامیخورند من عاشق دیدن غذاخوردن دیگران هستم یک آدم شکمو که دوست داره دیگران غذابخورندو تو لذت غذاخودنشونو ببری... چن وقت پیش کلی غذاهای جورواجور درست کردم وهمه دوستان و دعوت کردم همشون اومدن ؛خیلی بهشون خوش گذشت.من هم بیشتر...میدونی عزیز هیچ چیزی به اندازه دیدن آدمایی که دوسشون داری به آدم خوش نمیگذره،باورت میشه!موقعه پیاده رویام فقط هزاربارخداروشکرمیکنم که سالمم ومیتونم بی نیاز دنیا رو باچشمای خودم لمسکنم وبه احدی اجازه ندم که به جای من دیگری تصمیم بگیره! گاهی؛ ماآدما بهتره گوش خوبی باشیم تا دوست.رفیق همیشه جای گل خالی توگلدون...   گل گلدون میون حق حق بارون نگاه گرم و قشنگش شده بارون اگه بارون بباره یانباره من برات چترمیشم شده بازهم منتظرم آسمانی دررخ باران...

تمام غذاهای خام گیاهخواران،سبزیجات ومیوه ومغزیجات میباشند فقط خام یابه صورت خام میکس میشن ولبنیات آن فقط گیاهی اس که ازانواع بادام زمینی بادام هندی بادام درختی ولیموترش تازه استفاده میشه... ازجمله گروه غذاهای انجمن ،خام گیاهخواران؛کشک و بادمجان و ذرت و کباب و پیتزا و غذای امروز سرآشپز و کوکو و کشک گیاهی     این هم غذای امروزمن آسمانی دررخ باران...

  بگذار بگرید امروز... امروز رابرای تومینویسم شایدباتودراین موقعیت آشناترام تاروزهای آفتابی!سرداست حس خوبی دارم ازروزهای بهاری زندگی ام،سی وچن سالگی را به سرمیبرم درحالی که جوان تر به نظرمیرسم واین همیشه باعث لبخند من اس؛امروز ازدیروزم فرسنگها متفاوت تر...شخصیتی که درظاهرآرام اما بسیار کنجکاو واندکی باهوش باحس های مثبت.لابلای تمام ازدست رفته ها وگمشده ها من هنوز ایستاده ام چه با آرمان چه بی آرمان!زندگی شیب تندی است .که_گاهی برای رسیدن نیاز به صبروحوصله اس_این را من بسیاردرزندگی ام تجربه کردم.شاید بدلایل اقتضای سنی دیگرشجاعت گذشته راندارم امابا صبوری وآرامش وتوکل کردن؛ دنیایه بهتری دارم. انگیزه ام درزندگی فقط خشنودی است که حاصل آن جزرسیدن آرامش نیست.باپرنده گان پشت پنجره روزیم راقسمت میکنم ودرخانه زیبایم،روزهارا به تماشا...وگل های گلخانه ام را دوست میدارم وهنوزهم گاهی زندگی به من میخندد مثل امروز آسمانی دررخ باران...

دوستان همیشگی من...

آسمانی دررخ باران...

  ... هموطن عزیز اگه میتونی دو وعده غذا بخوری دراین روزهای سرد به فکراحتیاجات دیگران باش حداقل یه وعده غذای گرم، وباگرفتن حداقل نیم کیلوتخم مرغ ومقداری نان عزیزی روخوشحال کن!تامیتونی به همنوع خودت کمک کن هرچن کوچک باشه؛بیایم دراین روزهای زمستانی سرد گرمای دل دوستانمون باشیم.تاخدایی نکرده چشمی گریان نباشه... به خاطرخدا کمی مهربان ترباشیم. آسمانی دررخ باران...

تو بهم دادی آرامشو حالا که دل من باهاته شکر با تو انگار همچی آماده شد نمیخواد که بگیری آمارشو بدنتو چفت ِ تنمه غیر بغلت که شبا خـوابم نمیره.. یکیو دارم که فقط مالِ منه میخــواد بــا من بمیـره..   با تو تنها ، نمیپرم با حتی یه آدم ناتو هرجا نمیدم دست احدی آتو ، فردام نمیگیره هیچکسی جاتو ، از ما با تو.. نمیپرم با حتی یه آدم ناتو.. نمیدم دست احدی آتو .. نمیگیره هیچکسی جاتو.. نمیدونم برای چی با تو خوبه همچی میشه که ساعتا با هم تنها بی خیال ِ همه شیم اصلا” پیش ِ همه بده شیم از شلوغی ها زده شیم نفسهامون وصله جدا ممکنه که خفه شیم  ♫♫♫ با تو انگار همه چی مطلوبه ببین چقدر مرامو معرفت خوبه هرچقدر گذشته ها بد بوده ولی باز نیست مثل ما توی این محدوده همه چیزو واسه اینکه دلت کنار دلم بــاشه من ساختم.. کی گفته اونایی که مال همن اونایی که عــاشقن باختن با تو تنها ، نمیپرم با حتی یه آدم ناتو هرجا نمیدم دست احدی آتو ، فردام نمیگیره هیچکسی جاتو ، از ما با تو.. نمیپرم با حتی یه آدم ناتو.. نمیدم دست احدی آتو .. نمیگیره هیچکسی جاتو   آسمانی دررخ باران...

روزها وشبهای زندگی درگذراست وروزی سایه مرگ خودرابه هرشکلی نشان میدهد.راستش رابخواهی ازمرگ هراسی ندارم من عاشقم عاشق خیلی چیزهایی که تورااذیت میکند من ناآرامم اماباآغوش بازمرگ رامیپذیرم .رفیق دوست داشتن برایم مقدس است فقط مراببخش که نتوانستم خوبی هایم راباتوقسمت کنم .امشب حکمتها را کنارهم گذاشتم وقلبم بدردآمدخدایا توآگاه ترازهرآن چیزی هستی که ما ازبودن ونبودنش عاجزییم خدایاشکرمن اشکهایت رانخواهم دید وتوهم اشکهایم رانخواهی دید با توآم رفیق!خداروشکرهیچ وقت درزندگیم اندیشه بدی یاضررری به کسی نداشتم،فقط میخواستم به دیگری کمکی کنم اما افسوس خودم روسالها ازیادبرده بودم حتی سلامتیم را... شاید!حالا که مرگ کم کم به سراغم بییایدمراپیش پدرم دفن کنیدیا برادرم...دلم برایت تنگ میشود بانو دلم برای چشمهایت تنگ میشود بانو سرداب مرگ جوانیم را به غباری فراموش شدنی میسپارد. مهم نیست باشم یانباشم سرهمگیتان به سلامت .هنوز چهل سالگی راتجربه نکردم !راستش رابخواهی بالبخندوصیت میکنم.خداروشکر آسمانی دررخ باران...